نیاز به قدرت
نیاز به قدرت
نیاز به قدرت و دانش
بسیار شنیده ایم که دانش قدرت است ولی قدرت تشخص (شخصیت و بزرگ منشی) و احساس مهم بودن یکی از نیازهایی است که دانش آموزان در مدرسه به سختی آن را مییابند به عبارت دیگر مدرسه های بسیاری هستند که این اعتبار را به دانشآموزان اعطا نمیکنند و اجازه بروز آن را نمیدهند.
یا به سخنی دیگر در مدرسه سخت تر از جاهای دیگر به دست میآید.
این احساس را اغلب دانش آموزان ندارند و انگار چیز مسخرهای است فقط گاهی در برنامههای فوق برنامه مدرسه مانند ورزش، موسیقی، تئاتر و …. تجربه کردهاند
و تقریبا هیچ کدام اشاره ای به کلاس های درسی ندارند و تجربه آن در کلاس های درس برای دانش آموزان بوجود نیامده است.
غالبا” در کلاس های درسی به دانش آموزان گفته میشود:
- چگونه رفتار کنند؟
- چه چیزی یاد بگیرند؟
- کی و چگونه و چند فصل یا صفحه را باید یاد بگیرند؟
و سپس امتحان و آزمونی از آنها گرفته میشود بدون توجه به تفاوت های فردی آنها در سرعت جذب و انتقال مطالب.
وقتی دانشآموزان می پرسند:
چرا باید این مطالب را یاد بگیرم؟
با نگاه عاقل اندر سفیه روبرو میشوند که :
چون جزء مواد درسی است باید امتحان بدهید.
اگر دانش آموز نتواند با شیوهای که سیستم از آنها میخواهد، ثابت کند:
آنچه از او خواسته شده را یاد گرفته، با نمره کم تنبیه میشود.
گاهی از این هم بدتر:
به آنها برچسب «مردودی» می زنند.
در چنین سیستمی دانش آموز هیچ قدرتی ندارد.
در تئوری انتخاب، ما هرگز نمی گوییم یک برنامه بی نقص تدوین کنیم یا اجازه هر کاری به دانشآموز داده شود بلکه پیشنهاد تئوری انتخاب این است که :
معلمان میتوانند راهکارهایی را به کار گیرند که دانشآموزان در کلاس آنها و در مدرسه منزلت و قدرت بیش تری به دست آورند.
نیاز به قدرت و قدرت انتخاب
ما همواره در خصوص هر کاری که انجام میدهیم امکان انتخاب داریم ولی در تجربه درونی گرایش شدید به ارضای نیازهایمان هیچ انتخابی نداریم.
نمیتوانیم انتخاب کنیم که این نیازها را در مدرسه تعطیل کنیم و پس از مدرسه به دنبال قدرت باشیم.
یا در مدرسه نیاز به تعلق را خاموش کنیم و در خانواده به دنبالش باشیم.
ما همیشه و همه جا نیازهای پنج گانه را به شدت احساس میکنیم.
ویژگی افراد نیازمند به قدرت
این نیازها مدام با ما هستند ولی این که این نیازها را چگونه و به چه صورت ارضا کنیم امکان انتخاب داریم:
- مسئولانه با غیر مسئولانه
- موثر یا نا موثر
- سالم یا مخرب
و لازم است به عنوان مدیر و معلم برای دانش آموزان فرصت های سالم و خوبی فراهم کنیم تا آنها بتوانند انتخابهای بهتر و موثرتر و مسئولانهتری داشته باشند.
وقتی معلمان چندین فرصت را برای دانش آموزان فراهم میکنند که بتوانند نیاز به قدرت خود را از طریق «قدرت به همراه دیگران» و «قدرت در اختیار شخص» ارضا کنند همین دانشآموزان سختکوشتر میشوند، تکالیف را به خوبی انجام میدهند و مشکلات رفتاریشان نیز به طور معناداری کاهش مییابد.
نیازهای پنج گانه اساسی عبارتند از:
نیاز به قدرت در دانشآموزان و معلمان
معلمان با کمک کردن به دانشآموزان برای احساس قدرت و منزلت و قدرتدادن به آنها، خودشان قدرت و منزلت بیشتری را تجربه خواهند نمود، نه قدرت و منزلت کمتر.
سه نوع قدرت
از دیدگاه تئوری انتخاب قدرت سه نوع است :
- «قدرت بر» یا «سلطه» یعنی گرایش به کنترل کردن دیگران برای رضایت شخصی خود یا به خاطر صلاح خود آنها
- «احساس قدرت درونی» که نام دیگر آن «صاحب اختیاری» شخصی است که یادگیری، دستاورد و پیشرفت و خودشکوفایی کفایت و شایستگی را در بر میگیرد.
- «قدرت همراه با دیگران» که وقتی به دستش میآوریم به طور تعاونی و بر اساس مشارکت و همکاری با دیگران همراه میشویم.
مثلا سفر به ماه و بازگشت از فضا قدرت کم نظیری است که در سایه همکاری و مشارکت شمار بسیاری از افراد به دست آمده است. به عبارتی قدرت بر دیگران به معنی «اختیار و توان انجام عمل فوق فردی را کسب کردن» در سایه حضور یکدیگر احساس توانمندی کردن و به اهداف خود رسیدن است.
اکر معلمان و مدیر به دانش آموزان و هر کسی در جامعه فرصت دهند «قدرت همراه با دیگران» و قدرت اختیار شخصی را به دست آورند، دانش آموزان می توانند هر روز در مدرسه نیاز به قدرت خود را تامین کنند بدون آن که نیازی به رفتارهای تخریبگر برای دستیابی به «قدرت و سلطه بر دیگران» باشد.
قدرت بر دیگران در مدرسه غالبا خود را به این صورت ها نشان میدهد:
- منازعه قدرت با معلم
- منازعه قدرت با صاحبان قدرت
- رفتارهای مزاحم
اگر فرصت دستیابی قدرتهای سالم و کنش ور (انگیزاننده و محرک) نباشد (قدرت ردیف اول و دوم)، به احتمال زیاد، قدرت نوع سوم را که برای ما آشناست انتخاب خواهند کرد.
همینطور در ادامه، این نوع قدرت در اشکال دیگری نیز خود را نشان می دهد مانند:
- تقلب
- قلدری و زورگویی به دیگران
- به هم زدن نظم کلاس
- درگیر شدن با معلم
- مزه پرانی
- خرابکاری
- خشونت
استراتژی ها
معلمان با استفاده از این استراتژی ها میتوانند فرصتی برای دانشآموزان فراهم کنند تا نیاز به قدرت خود را برآورده کنند.
این سه استراتژی عبارتند از:
- دادن حق اظهار نظر به دانشآموزان
- کمک به آنها برای به دستآوردن تشخص و منزلت
- به کارگیری روشهای کلاسداری طراحی شده برای کمک به دانشآموزان تا بتوانند در مدرسه قدرت درونی و اختیار شخصی به دست آورند.
به عنوان نمونه استراتژی اول را با هم مرور میکنیم
دادن حق اظهار نظر به دانش آموزان
مشارکت دادن دانش آموزان در تدوین قواعد و مقررات کلاسی یکی از داده های موثر و عملی معلم است.
به طور سنتی در اولین روز کلاس هر معلمی مقررات کلاسش را برای دانشآموزان توضیح میدهد و از آنها میخواهد از آن پیروی کنند.
به طور مثال معلم میگوید در این کلاس دو قانون وجود دارد:
- به من، خودتان و دیگران احترام بگذارید.
- به درس گوش بدهید و تکالیف تان را کامل و به موقع انجام دهید.
از نقاط قوت این قوانین بازه زمانی آن است که کمتر از سی دقیقه طول میکشد و همچنین سادگی و کم بودنش است
از نقاط ضعف آن مبهم بودن آن است شامل مواردی مانند :
- احترام به معلم به چه معناست؟
- احترام به خود و دیگران به چه معناست؟
- خوب درس خواندن و خوب تکلیف انجام دادن یعنی چه؟
- کیفیت عالی چیست؟
- اگر تکلیف را خوب انجام دهم و با خود به کلاس نیاورم چه ایرادی دارد؟
ایراد اساسی دیگر آن این است که دانشآموزان هیچ مالکیتی بر این قانونگذاری ندارند و آن را از خود نمیدانند.
دانشآموزان درک نمی کنند دقیقا” چه اتنظاراتی از آنها وجود دارد؟
و در نهایت اینکه:
این انتظارات چه نفعی برای دانشآموزان دارد؟
اگر دانشآموز در این حالت سرکشی کند فکر معلم به سمت تنبیه می رود که خود باعث تنفر و سرکشی می شود و رابطه معلم و محصل را خصمانه میکند و مشکلات انضباطی به وجود میآورد.
اگر معلم دانشآموزان را در تهیه و تدوین راهنمای رفتاری مشارکت دهد رابطه بین دانشآموز و معلم تقویت می شود و یادگیری را کمتر مختل میسازد و احتمال انجام کارهای کیفی در آینده را افزایش میدهد.
و اما مطلب پایانی…
خلق الگو
معلم میتواند با ارائه الگوهایی ذهن دانشآموزان را بارور کند.
به طور مثال معلم میتواند با نامبردن از فلان دانشآموز سال یا سالهای قبل که با استفاده از راهنماییهای او دستاوردهایی نظیر نظم و انضباط فردی، رشد تحصیلی، پیشرفت جایگاه اجتماعی و ….. را به دست آورده است، الگوی خوب و عملی برای دانشآموزان معرفی کند. همچنین معلم میتواند از الگوهای جهانی و سایر روشهای الگویابی استفاده نماید.
این باعث میشود که دانشآموزان به قدرت معلم و سیستم آموزشی و مدرسه در بروز شایستگی ها و ایجاد پیشرفت در آنها پی ببرند ضمن آنکه این کار در ایجاد رابط های جدید در مغز دانشآموزان خصوصا” در اوایل دوران دبستان تاثیر حیاتی دارد.
لازم است مراقبت صورت گیرد که دانشآموزان بتوانند با آن دانشآموز (که به عنوان الگو معرفی شده) ارتباط رفتاری و گفتاری برقرار کنند و موجب از دست رفتن جهات مهمی از رفتارهای بهنجار دیگر نظیر احترام به دیگران، توجه به سایر ظرفیت های فردی مثل هنر نقاشی، ورزش و … نشود ضمن آنکه رفتارهای مثبت و منحصر بفرد هر فرد اجازه بروز و ظهور پیدا کند.
دانشآموزان به راحتی حرف معلم را قبول می کنند و حتی گاهی از حرف پدر و مادرشان بیشتر قبول دارند بنابراین لازم است به دانشآموزان القاء شود که از قابلیت های فردی برای توانمند نمودن و قدرتمندنمودن خودشان استفاده کنند.
معلم این را به دانشآموزان گوشزد کند که هر فرد تواناییها و استعداد های خاص خودش را دارد و نیاز است آن استعدادها به کمک معلم و خانواده شناسایی و بارور شود.
در نهایت قدرت معلم، قدرتمندی سیستم آموزشی و قدرتمندی مدرسه موجب افزایش تواناییها، بروز استعدادها، ساختن استعدادهای جدید و قدرتمندی دانشآموزان خواهد شد.
در دبستان ترنج دانشآموز قدرتمند یکی از انواعِ بودنشان است.
نویسندگان