نقش تئوری انتخاب در یادگیری
نقش تئوری انتخاب در یادگیری
در این مقاله بررسی می کنیم که نقش تئوری انتخاب در یادگیری ( Choice theory in learning ) چیست؟
ما می توانیم محیط یادگیری خود را به دو روش ایجاد و مدیریت کنیم:
1 – شانس و اقبال
2 – انتخاب
معلمی کردن و آموزش دادن، یادگیری دوجانبه است پس کاملا طبیعی است که معلمان در فرایند کار خود رضایت و خشنودی را دو برابر تجربه کنند.
و به همین نسبت، ناکامی و ناخشنودی را نیز دوبرابر افراد عادی تجربه نمایند.
هدف از بکارگیری نقش تئوری انتخاب در یادگیری و در کلاس درس، کمک به معلمان برای داشتن و تجربه کردن لحظات لذت و رضایت بیش تر و استرس و ناکامی کمتر است.
اگر معلم بتواند زمان و مقدار ناکامی و احساسات منفی دانش آموزان را کاهش دهد، احساسات دردناک و رنج آور خودش نیز کاهش می یابد.
اگر با دانش آموزان سروکار دارید، با هر عنوانی شامل معلم، مربی، راهنما یا ناظم، در مرحله نخست مدیر هستند.
مدیریت در کلاس درس یعنی پیش از هر چیز برای دانش آموزان محیطی خلق کنیم که به یادگیری علاقه مند شوند سپس فعالیت ها، استراتژی و ساختارهایی فراهم کنیم که یادگیری کیفی و عملکرد کیفی را تشویق و تقویت کند.
معلمان و همه کسانی که در آموزش هستند لازم است درباره نقش تئوری انتخاب در یادگیری اطلاعات لازم را داشته باشند. این به آنها کمک می کند تا بهترین بازدهی را داشته باشند.
یک سؤال مهم و اساسی:
چه کسی می تواند به ما کمک کند؟
(لطفا کلیک کنید)
انواع استراتژی ها
همه این افراد از یک و یا چند مورد از استراتژی های زیر استفاده می کنند:
- درخواست کردن: ممکن است این کار را لطفا انجام دهی؟
- استدلال: باید این کار را انجام دهی چون ……
- دستور: بی معطلی انجام بده.
- پاداش ( تطمیع یا رشوه ) : اگر این کار را بکنی، آن گاه آن چیز را دریافت می کنی.
- به رابطه توسل جستن: به خاطر من انجام بده.
- معامله کردن: اگر این کار را انجام دهی، من هم این کار را برایت انجام می دهم.
- کلک و حیله زدن: شرط می بندم که نمی توانی تا پنج دقیقه این کار را تمام کنی.
- روان شناسی معکوس: هر کاری دلت می خواهد بکن، فقط این کار را نکن.
- شرمنده کردن: خیلی ناامیدم کردی، فکر می کردم بهتر از این ها می توانی انجام دهی.
- غرغر: هنوز تمام نکردی؟ الان تمام می کنی؟ الان؟ به به به تو و این همه تلاش!
- داد کشیدن: گفتم الان انجام بده!
- تهدید: الان انجام بده و گرنه…
- انتقاد: اگر تنبل نبودی تا الان انجام داده بودی.
- تحمیل کردن پیامد: چون این کار را انجام ندادی پس از فلان موهبت محروم می شوی.
- تنبیه: چون این کار را انجام ندادی، پس باید…..
- حمله کلامی: تو یک تنبل بی شعوری.
- تحقیر: همه به صورت مات و مبهوتِ لیلا نگاه کنید.
- تهدید جسمانی: با مشت به میز کوبیدن یا به فضای شخصی فرد تجاوز کردن
- اجبار جسمانی: هل دادن، تنه زدن یا لگد زدن
نقش تئوری انتخاب در یادگیری و انواع انگیزه سازها
یکی از دغدغه های هر مدیر، انگیزه داشتن کارکنان است و در کلاس درس دانش آموزان نقش کارکنان را بازی می کنند دانش آموزان بی انگیزه تکلیف انجام نمی دهند یا اگر هم انجام دهند بسیار سرسری و بدون کیفیت انجام می دهند بسیار کم می آموزند و اغلب در کلاس و مدرسه رفتاری غیر مسئولانه و اخلال گرانه دارند.
دو رویکرد برای انگیزهمند کردن دانشآموزان وجود دارد:
- رویکردی که به انگیرههای بیرونی متوسل می شود و به شدت به مشوق های بیرونی یا پاداش و جایزه ( تقویت مثبت ) و محرومیت و تنبیه (تقویت منفی ) تاکید دارد.
- رویکردی که به انگیزههای درونی متوسل می شود و بر نیازها و کشانندههای درونی دانشآموزان توجه دارد.
مشکلاتی که استفاده از انگیزه های بیرونی ایجاد می کنند
این مثالها و نمونهها را با هم ببینیم:
معلمی که می خواهد دانشآموزش را متقاعد کند که تکالیفش را انجام دهد یا والدی که سعی دارد فرزند تا دیروقت بیدارمانده را به رختخواب بفرستد.
زنی که برای انجام دادن بخشی از کارهای خانه و به ویژه شستن ظرفها پس از شام با شوهرش حرف می زند و یا مدیری که می کوشد کارکنانش را به کار بیشتر و تلاش بهتر وادارد یا گروهی از ملتی که به گروه دیگری فشار می آورند تا اندیشه سیاسی یا عقیده خود را تغییر دهند.
چالش های این استراتژی
- کار نمی کنند ( موثر نیستند ).
- مانع یادگیری می شوند.
- احساس کنترل فرد بر شرایط را کاهش می دهد.
هیچ کس را با زور جسمانی و ضرب و شتم نمی توان به یادگیری مجبور کرد.
تئوری انتخاب هرگز نمی گوید کنترل بیرونی و انگیزه های بیرونی اثر ندارد یا کار نمی کند. حتما کار می کند وگرنه در طول تاریخ ادامه نمی یافت. اما هرگز به یادگیری و نهادینهشدن رفتار نمی انجامد.
نقش تئوری انتخاب در یادگیری می گوید ممکن است انگیزه های بیرونی، رفتار را تغییر دهند ولی موقتی و گذرا هستند.
به محض اینکه مشوق بیرونی (تهدید و تنبیه یا پاداش و جایزه) قطع میشود و بدانند که دیگر از آن خبری نخواهد بود، رفتار هم قطع می شود.
باید دقت کرد وقتی امور دینی و واجبات با انگیزه های بیرونی از قبیل نمره انضباط یا امتیاز ورود به دانشگاه یا دیگر منافع ارائه میگردد، به محض آن که نیاز به آن امتیازات و مشوق ها مرتفع شود انجام آن رفتارها هم متوقف میشود.
اما افرادی که والدین یا مربیانشان فرایض دینی را با یکی از انگیزه های درونی فرد یعنی نیازهای اساسی آن ها مرتبط ساخته باشند. در هر شرایطی انجام آن را فعالیتی برای ارضای نیاز خود قلمداد میکنند و انجامش میدهند.
نقش تئوری انتخاب در یادگیری در مدرسه و کلاس درس
پاداش، تهدید یا تنبیه
به رغم برداشت همگانی، پاداش هم بهتر از تهدید و تنبیه عمل نمیکند. پاداشدهی، مانند دادن ستاره، هدیه مادی و حتی در اختیار گذاشتن زمان آزاد به عنوان جایزه، به هیچ وجه در یادگیری موثر نیست.
پاداش، احساس افراد را نسبت به کاری که انجام میدهند تغییر میدهد.
وقتی دانش آموزان از معلم یا والدین میشنوند که اگر این کار را انجام دهی یا این نمره را بگیری، این جایزه را دریافت میکند، پیامی که یادگیرنده دریافت میکند این است که:
باید گیر یا اشکالی در این مطلب باشد که بابت آن به من جایزه و پاداش میدهد تا انجامش دهم.
مشکل دیگر انگیزه سازی بیرونی گسستن و قطع روابط انسانی است. چون دادن جایزه یا اعمال تنبیه در دست دیگری است و نه خود فرد.
او احساس “کنترل” بر شرایط نمیکند و عملا کنترل رفتار خود را در دستان دیگری میبیند.
بنابراین راه را برای مسئولیت گریزی هموار میکند.
اگر دانش آموزان در کلاس پایین تر یاد گرفتهاند برای کار خوب، نمره یا برای یادگیری عالی، ستاره و مهر و تمبر بگیرند، می توانید به آنها یاد بدهید که برای کار یا دستاورد خوبشان برای خود ستاره یا برچسب تهیه کنند و خودشان به خود جایزه بدهند.
با بحث و گفتگو پیرامون این موضوع، دانشآموزان میآموزند ستاره یا برچسب مهم نیست بلکه مهم یادگیری و رشد آنهاست.
ما در مدرسه و کلاس درس به دنبال یادگیری هستیم و لازمه یادگیری کیفی آن است که فرد بخواهد و همچنین مغزش به او اجازه دهد موضوع را بیاموزد.
وقتی ذهن دانشآموزان تحت مداخله شدید ناشی از تهدید و تحقیر و ترس است عملکرد تفکر و حافظه آنها مخدوش می شود …. در انتقال اطلاعات از حافظه کوتاه مدت و توانایی مغز در ساماندهی اطلاعات به حافظه بلند مدت بازداری میکند.
در شرایط پر استرس و فشار روانی زیاد، مغز دانشآموزان در حالت جنگ و گریز قرار میگیرد، که در مدرسه خودش را بیش تر به شکل رفتارهای زائد، شلوغی و بی نظمی، عدم رعایت مقررات و رفتارهای گوشه گیرانه نشان میدهد.
اگر کمی دقت کنیم متوجه می شویم انگیزه سازی بر اساس تهدید و زور غیر مولد است.”
راه های ایجاد اعتماد
اعتماد بین معلم و محصل برای یادگیری ضروری است. اعتماد را در هر محیطی میتوان به دو طریق ایجاد نمود:
- کاهش دادن یا به حداقل رساندن ترس و تهدید
- توسل به کشاننده های درونی یا همان پنج نیاز اساسی
اولین شرط برای ترغیب افراد به انجام کار با کیفیت و عملکرد و رفتار کیفی، حذف “ترس و اجبار” است.
اما در محیط مدارس ما به دو دلیل که در زیر میآید شاید بهتر باشد از کاهش ترس و اجبار صحبت کنیم تا حذف یکباره آنها.
- مدارس تابع مقررات و نظام آموزشی هستند که معلمان هیچ کنترلی بر آن ندارند.
- دانش آموزان ممکن است به دلیل سابقه قبلی و تجربه ترسناک گذشته از معلم یا درس و مدرسه بترسند.
بنابراین ما شاید نتوانیم ترس و اجبار را از محیط آموزشی حذف کنیم، اما میتوانیم بهترین کاری که از دستمان بر میآید انجام دهیم تا ترس و اجبار را به حداقل برسانیم.
حال این سئوال مهمی که بسیاری مطرح میکنند این است که اگر ترس و اجبار را کاهش دهیم، چگونه می توانیم رفتار و یادگیری دانشآموزان را مدیریت کنیم؟
یک پیشنهاد این است که تمام همت خود را به کار گیریم تا به آنچه دانشآموزان را از درون انگیخته و انگیزهمند می کند، متوسل شویم.
بررسی موضوع نقش تئوری انتخاب در یادگیری کمک شایانی برای شما است.
بررسی بیشتر تشویق، تنبیه و تاثیر بر یادگیری
با بکارگیری تشویق و تنبیه روی دانش آموزان، خواسته یا ناخواسته، پیام روشنی به آنها ارسال میکنیم:
“اگر به خاطر جایزه و تشویقی که به شما داده شده نباشد، آنچه به شما ارائه میکنیم به خودی خود ارزش آموختن ندارد.”
به طور خلاصه یک سیستم آموزشی مبتنی بر تشویق و تنبیه، به طور بنیادی ضد تعلیم و تربیت است.
الفی کوهن (1993) از کارشناسان و مدرسان بزرگ حوزه آموزشوپرورش میگوید:
واقعیت 1 : دانشآموزان برای یادگرفتن به دریافت جایزه و پاداش نیاز ندارند.
واقعیت 2 : برای دستیابی به یادگیری موثر و کارآمد در هر سنی، جایزه و پاداش بسیار کم اثر از انگیزههای درونی است.
واقعیت 3 : پاداشدادن برای “آموختن”، انگیزه درونی را از بین میبرد.
دریک جنسن (1995) نظریه پرداز یادگیری “مغزمحور” میگوید:
این که دانش آموزان تکالیف را برای دریافت جایزه و پاداش انجام میدهند،
گاه به این معناست که آن تکلیف یا درس در ذات خود نامطلوب و ناخوشایند است.
استفاده از جایزه و پاداش را فراموش کنید.
اگر محیط مدرسه و کلاس را برای دانشآموزان معنادار، مناسب و همواره با تفریح و بازی کنید، دیگر نیاز نیست به دانشآموزان برای آموختن، باج و حقحساب بدهید.
اثر رخداد های بیرونی
آنچه در بیرون ما رخ میدهد، اثر زیادی بر رفتار یا عملی که انتخاب میکنیم دارد، ولی رخدادهای بیرونی باعث رفتار ما نمیشوند، آنچه ما از بیرون -رخداد یاافراد- همواره دریافت می کنیم فقط «اطلاعات» است.
این که با این اطلاعات چه کنیم یا انتخاب کنیم که بر اساس آن اطلاعات چه عملی انجام دهیم، به خود ما مربوط میشود.
زیر سئوال بردن یک باور
اگر شما هم باور دارید رفتار انسان نتیجه و محصول پاداش و تنبیه است و رویداد و عوامل بیرونی، ما را «وادار» میکنند کاری انجام دهیم، پس باید بدون شک موافق نظام کنونی حاکم بر آموزش و پرورش و کلاس های درس و مدرسه بوده و از آن رضایت داشته باشید.
از طرف دیگر، اگر به اراده آزاد و مسئولیت شخصی اعتقاد دارید، باید با شیفتگی رایج و غالبی که نسبت به جایزه و پاداش و تنبیه و گرایش به کنترل دیگران وجود دارد، مشکل داشته باشید.
اگر باور دارید که پیشرفت و دستاوردهای بشر را نمیتوان با ترس از تنبیه تبیین کرد، پس روانشناسی کنترل درونی باید برایتان قابل فهم باشد و آن را معقول و منطقی ارزیابی کنید.
شاید تاکنون متوجه شده باشید که ما از درون انگیخته میشویم تا در بیرون دست به عملی بزنیم.
با اعتقاد راسخ به مسئولیت شخصی، دیگر این فکر که:
من توسط پاداش وتنبیه شکل گرفته ام، پذیرفتنی نیست.
عامل و نیروی بیرونی حتما بر من تاثیر گذاشته اند، اما رفتارها و اقدامات من را شکل نداده اند.
من مسئولیت تمام موفقیت ها و ناکامی های خودم را می پذیرم.
با ما باشید با : تئوری انتخاب در یادگیری
انگیزه درونی
روان شناسی کنترل درونی بر اساس این باور بنیان شده است که:
افراد از درون انگیخته میشوند نه توسط عوامل بیرونی.
دستورالعملهای قدرتمندی که در ساختار ژنیتیک ما تعبیه شدهاند، رفتار ما را بر میانگیزند.
دنیای بیرونی، از جمله تمامی پاداشها و تنبیهات، فقط به ما اطلاعات ارائه میکنند و نمیتوانند ما را وادار کنند تا کاری را انجام دهیم یا از انجام آن صرفنظر کنیم.
دانش آموزانی که مدام در معرض پاداش و تنبیه قرار میگیرند، خود را فردی «خارج از کنترل» میبینند یعنی کسانی که کامیابی یا ناکامیشان را به نیروهای بیرونی اسناد میدهند. از این رو افرادی مسئولیتگریز یا مسئولیتناپذیر بار میآیند.
اتکای ما به اصول روانشناسی کنترل بیرونی، ناخواسته پرورنده نسلی است که:
از پذیرفتن مسئولیت شخصی خود در هر زمینه ای سرباز میزنند و حاضر نیست بپذیرد زندگی ما محصول انتخاب های خودمان است.
در جامعه با نسلی روبروییم طلبکار، که:
عامل ناخشنودی یا ناکامیهای خود را والدین، مدرسه، نظام اجتماعی یا سیاسی و دولت و دین و …. می دانند.
نیازهای اساسی ما
ما با نیازهای خاصی به دنیا می آییم و به طور ژنتیک و ذاتی برنامه ریزی شدهایم تا به ارضای آن نیازها بپردازیم.
علاوه بر نیاز جسمانی برای زندهماندن چهار نیاز روانشناختی دیگر هم در ژنهای ما تعبیه شده که برای برخورداری از سلامت هیجانی و خشنودی و رضایت در زندگی باید ارضایشان کنیم.
این نیارها عبارتند از:
- احساس تعلق و پیوند انسانی
- قدرت یا احساس کفایت و شایستگی
- آزادی
- تفریح و بازی
سخن پایانی
تنها چیزی که بین ما و دیگران رد و بدل میشود، اطلاعات است. اینکه با این اطلاعات چه کنیم، به انتخاب خودمان بستگی دارد.
رفتار همیشه انتخابی است. البته ما روی دو بخش شامل فکر و عمل قدرت انتخاب داریم و فیزیولوژی و احساس، به عنوان تابعی از این انتخاب ما، تحت تأثیر قرار میگیرند.
- لطفا این قسمت را چند مرتبه با دقت بالا بخوانید
رفتارها همیشه باید در قالب فعل یا مصدر بیان شوند [و حتماً خودمان فاعل جملهها باشیم].
به جای من افسرده شدهام یا دچار افسردگی هستم، بگوییم من انتخاب کردهام افسرده باشم؛ من افسردگی میکنم؛ یا خودم را افسرده کردهام.
پیشفرض عملیاتی روانشناسی کنترل بیرونی این است که:
افرادی را که کار اشتباه انجام میدهند، تنبیه کنید، تا آن کاری را که شما فکر میکنید درست است انجام دهند.
سپس به آنها پاداش دهید تا الگوی رفتاری جدید را حفظ و تثبیت کنید.
این پیشفرض غالبِ الگوی ذهنی اکثر افراد روی این کره خاکی است.
ولی در عوض وقتی من می گویم:
“من انتخابگر هستم” و “من مسئول انتخابم هستم”، به این معنی است که مسئولیت تمام و کمال انتخابهایم را می پذیرم و برای انتخابم میایستم.
یعنی برای تحقق آن قیام می کنم با هر عواقبی که انتخابم داشته باشد.
نهایتا” اینکه این نوع از انتخاب است که به من قدرت بی نظیر می بخشد.
نویسندگان
فاطمه علی پور ندوشن
سید محمد علی سیادتی
سایر مقالات ما را از اینجا بخوانید
2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
سپاس گزارم از توضیحات کامل تون در روشن شدن نتایج کنترل بیرونی و درونی در مدارس
کاربرد چگونه ی تئوری انتخاب در یادگیری و پیامدهای زیبای آن که حس مسئولیت پذیری را در دانش آموزان تقویت می کند.
از حسن توجه شما و اعلام نظرتون سپاسگزارم.