برآورده سازی نیازها در کلاس درس و یادگیری مشارکتی
مطالعات زیادی در حوزه تعلیم و تربیت نشان داده که از میان تمامی راهکارهای آموزشی و پرورشی از جمله یادگیری مغز محوز، هوش های چندگانه، سبک های یادگیری، آموزش مستقیم، یادگیری شایسته، یادگیری مبتنی بر شایستگی و …. یادگیری مشارکتی بهترین و گسترده ترین مبنای تجربی دارد و این طی بررسی های نود سال گذشته بهترین دستاوردهای آموزشی و تربیتی را داشته است.
یادگیری مشارکتی نه تنها دستاوردهای تحصیلی بیش تر و تداوم یادگیری بلند مدت تری به همراه دارد بلکه نتایج زیر را همراه دارذ:
- سطوح بالاتر از استدلال و تفکر منطقی ( انتقادی )
- فهم بهتر فرایندها ( باعث ایده های جدید بیش تر و استراتژی ها و راه حل های تازه تری می شود )
- آموختن را از یک موقعیت به موقعیت های دیگر انتقال می دهد.
- فراهم ساختن نگرش مثبت نسبت به درس و موضوع مورد مطالعه
یک اشتباه رایج
در اینجا یک اشتباهی بین «یادگیری مشارکتی» و «کار گروهی» رایج است و بسیاری استراتژی های یادگیری مشارکتی موثر را با کار گروهی اشتباه می گیرند.
بسیاری از معلمان دانش آموز را در یکی از گروه های کاری قرار می دهند و به آن ها یک تکلیف گروهی واگذار می کنند. برای انجام پروژه گروهی قوانینی وضع می کنند و آن گاه از آن ها می خواهند یک کار مشترک انجام دهند که این معایب را به همراه دارد:
- دانش آموزان در انجام کار اهمال و بی دقتی می کنند برخی هم کم کاری می کنند و یا یک دانش آموز تمام کار را انجام می دهد.
- دانش آموزان درون خود شروع به شکوه می کنند.
- والدن شکایت می کنند که نمره فرزندشان به خاطر کم کاری دیگران کم شده است.
و البته معلمان نیز دلخوش به انجام کار توسط تمام دانش آموزان گروه و یادگیری فراگیر می شوند در صورتی که موارد بالا از چشم آنها دیده نشده است.
آنچه بیش تر معلمان، مدارس و سیستم های آموزشی انجام می دهند به کارگیری راهکار یادگیری مشارکتی نیست. آن های دانش آموزان را درگیر یک کار گروهی می کنند.
انجام یادگیری مشارکتی به آموزش نیاز دارد و معلم باید آموزش ببیند و بیاموزد که چگونه آن را در کلاسش پیاده کند.